موسیقی خالقی
خلاصه موسیقی و چند واقعیت از آن
خلاصه کلی از تاریخچه موسیقی:
پیش از هر چیز در مورد تاریخچه موسیقی باید این موضوع را به شما یادآور شوم که از اولین انسانهایی که به آموزش موسیقی علاقهمند شدند و آن را درک و به کار گرفتند، اطلاعاتی نمیتوان به دست آورد. بنابراین تاریخچه موسیقی را بهطور دقیق نمیتوان به یکزمان خاص نسبت داد. ولی حدس میزنیم که مبدأ تاریخ موسیقی به ابتدای خلقت انسان برمیگردد. برای مثال صدای طبل زدن در قبیلهها را در ذهن خود بیاورید، اینیک نمونه ساده از تاریخچه موسیقی در جهان بوده است.
همچنین درباره چگونگی پیدایش موسیقی میان محققان اختلاف وجود دارد، اما چیزی که در تاریخچه موسیقی مسلم به نظر میرسد این است که انسان قبل از آنکه تکلم و صوت را آموخته باشد با هنر موسیقی کموبیش آشنا بوده زیرا وزنها و آهنگها و حتی آواهایی که از حنجرهاش بیرون میآمده، نخستین گامها درراه پیدایش و ظهور تاریخ موسیقی بوده است. مسلم است که اولازهمه چیز وزن وجود داشته و سپس صوت به وجود آمده است. همچنین در مورد پیشرفت سازها در تاریخچه موسیقی میتوان گفت که سازهای موسیقیایی ابتدا از استخوان و سپس از وسایل زهی مانند روده و تارهای گیاهی سرانجام از سیم ساختهشدهاند.
پس نکتهای که مسلم به نظر میآید این است که تاریخچه موسیقی همواره راه کمال را پیموده و مراسمهای مذهبی، روحانی و رقص را تحتالشعاع خود قرار داده است؛ بررسی تاریخ موسیقی این گونه بیان می کند که در قرن ششم جدیت بیشتری یافته و توسط فیثاغورث با ریاضیات درآمیخته است. تا جایی که نوسان و فرکانسهای آن فرمِ محاسباتی پیدا کرده است.
تاثیر فیثاغورث بر تاریخ موسیقی:
طبق افسانههایی که از تاریخچه موسیقی در دست است، فیثاغورس یک سیم چنگ را برداشت، آن را به صدا درآورد، آوا و دامنه ارتعاشاش را اندازه گرفت، بعد سیم را از وسط نصف و دوباره اندازهگیری کرد.
او تفاوت بین دامنه ارتعاش سیم اول و دوم را اکتاو نامید و سپس اکتاو را به دوازده قسمت مساوی تقسیم کرد. هر نقطه دور دایره به یک نت اختصاص یافت که ارزش هر نت دقیقا معادل 1/12 اکتاو بالاتر یا پایینتر از نت کناریاش بود. تنها مشکل چرخه فیثاغورس این بود که او موسیقیدان نبود. حتی بااینکه چرخه ازنظر ریاضی درست بود و یک پیشرفت شگفتانگیز بهحساب می آمد، برخی از کوکهایی که او پیشنهاد داد به گوش خوشایند نبود.
تاریخچه موسیقی جهان:
تاریخ موسیقی جهان به سالها پیش بازمیگردد. در اثر اکتشافات باستانشناسی برخی آلات موسیقی یافت شده که ۵۰۰۰ تا ۷۰۰۰ سال سابقه تاریخی دارد. بودائیان کتب مذهبی خود را با نوعی موسیقی میخواندند و آداب مذهبی آنها همراه رقص و آواز بوده است. در تاریخ یهود نیز به داوود و سلیمان برمیخوریم که حدود سه هزار سال پیش زندگی می کردند، آنگونه که تاریخ نویسان میگویند، داوود آوازی خوش داشته و سلیمان و پدرش به موسیقی علاقهمند بودهاند.بعد از آن هم موسیقی کمکم راه کمال پیمود و در سال ۹۳۰ میلادی تقسیمات تازهای یافت و با حروف الفبا ادغام شد. تا اینکه سرانجام در سال ۱۴۵۰ میلادی نت تکمیل شد و در چهار خط موازی گنجانده شد (دو، ر، می، فا، سل، لا، سی).
جالب است بدانید که کل تاریخچه موسیقی، از بین تمامی کشورهایی که زبان موسیقی را بهخوبی درک کردهاند، یونان، ژاپن و ایران سرآمد هستند. دانشمندان و تاریخنویسان می گویند که این سه کشور قدمت زیادی در هنر موسیقی جهان داشتهاند. شاید جالب باشد بدانید در تاریخچه موسیقی ژاپن این گونه آمده، زمانی که خورشیدگرفتگی اتفاق میافتاد، مردم برای روشن شدن دوباره روز، شروع به آواز خواندن میکردند. مردم ژاپن تصور می کردند خورشید از آنها ناراحت شده و برای رفع این موضوع باید توجه خورشید را با آواز خواندن جلب کرد. در مورد تاریخچه موسیقی ایران نیز میتوان به قدمت زیاد آن اشاره کرد که تاریخچه موسیقی سنتی ایران نیز بخشی از آن بوده است.
تاریخچه موسیقی ایران:
تاریخچه موسیقی ایران را به دو بخش میتوان تقسیم کرد :
۱- تاریخ موسیقی دوران پیش از اسلام
۲- تاریخ موسیقی دوران بعد از اسلام
در ادامه توضیح خواهیم داد که چه اتفاقاتی در تاریخ موسیقی ایران افتاده است.
موسیقی دوران قبل از اسلام:
از مجسمههای بهدستآمده در قملرو ایرانیان باستان، درسرزمین شوش، سازی شبیه تنبور امروزی مشاهده میشود که نماد یک ساز ملودیک در آن زمانها است. در حجاریهای طاقبستان نیز آثاری از گروه نوازی چنگ و سازهای بادی مشاهده میشود. بیشتر اطلاعات ما از تاریخچه موسیقی در ایران و بهخصوص دوران پیش از اسلام، محدود به کتب تاریخی و اشعار سدههای اول دوران اسلامی است. درهرحال ما اطلاعات دقیقی از موسیقی کاربردی و نحوه اجرای دقیق موسیقی در آن دوران نداریم.
موسیقی دوران بعد از اسلام:
با توجه به اطلاعاتی که از تاریخچه موسیقی ایران در دوران پس از اسلام در دست است. میتوان گفت که در دوره بعد از فتح ایران توسط اعراب تا آخر دوره خلفای راشدین، انواع موسیقی ممنوع بوده است. با به روی کار آمدن بنیامیه حدوداً موسیقی آزادی بیشتری پیدا کرد و از این دوران تا دوران خلفای عباسی دوره اوج شکوفایی موسیقی نظری و عملی ایران و اسلام است؛ که در این دوران اساتیدی چون فارابی، ابنسینا، خواجهنصیرالدین طوسی و بسیاری افراد دیگر در موسیقی عملی و نظری ظهور کردند و به تاریخچه موسیقی ایران رونق بخشیدند.
درهرحال با ظهور تشیع در ایران و به روی کار آمدن شاهان صفوی موسیقی در ایران رنگ و بوی تازه ای به خود گرفت و از موسیقی که در دوره های قبل کاربرد داشت دور شد و رنگ ملی و ایرانی به خود گرفت؛ تا جایی که در دوره قاجاریه این روند به اوج کمال خود رسید و در دوره صفویه سیستمی به نام دستگاه در موسیقی ایرانی ظهور کرد و نوازندگان چیرهدستِ آن زمان به صورت شفاهی به شاگردان سازهایی از قبیل تار، سه تار، کمانچه، نی و سنتور آموزش می دادند. همچنین در همین دوران بود که خط نت امروزی به ایران راه یافت و سنت شفاهی اساتید موسیقی ایران که بنام ردیف است به خط نت درآمد.
تاریخچه موسیقی سنتی ایران:
بهطور کلی اگر بخواهم به اطلاعاتی از دستگاهها و تاریخچه موسیقی سنتی ایران اشارهکنم باید بگویم که یک دستگاه موسیقی ازنظر قالب، قطعهای کامل است و مانند سونات و سمفونی دارای قواعد و قسمتهای مختلفی است که با ساز و آواز اجرا میشود. در موسیقی غربی، معمولاً قطعاتی که بوسیله ساز یا ارکستر نواخته میشود با موسیقی آوازی فرق دارد؛ اما در دستگاه موسیقی ایرانی، آواز قسمت اصلی و مرکزی موسیقی است و قسمتهای پیشین آواز (پیشدرآمد و چهارمضراب) و قسمتهای بعدی آواز (تصنیف و رِنگ) در حقیقت به طور مقدمه یا خاتمه موسیقی، به آن بستگی دارد.
هر دستگاه از تعداد بسیاری گوشه موسیقی تشکیل شده است. معمولاً اجرا از درآمد دستگاه آغازشده، به چهارمضراب و گوشه اوج یا مخالف دستگاه میرسد و سپس با فرود به گوشههای پایانی و تصنیف و سپس رِنگ به پایان میرسد. در تاریخچه موسیقی سنتی ایران از هفت دستگاه و پنج یا شش آواز نام برده شده، که در مقاله ردیف و دستگاههای موسیقی ایرانی بهتفصیل به آن خواهم پرداخت.
همانطور که خواندید موسیقی، این هنر جدانشدنی از زندگی ما انسانها، قرنها دستخوش تغییر شده و مسلماً در آینده نیز همینطور خواهد بود. پس می توان گفت که توجه به تاریخ موسیقی جهان و از آن مهم تر تاریخچه موسیقی ایران به شما کمک خواهد کرد درک بهتری از موسیقی داشته و قدر موسیقی اصیلی که اکنون به ما اث رسیده است را بهتر بدانیم. خوشبختانه، امروزه توجه به موسیقی سنتی ایرانی و شناخت تاریخچه موسیقی سنتی ایران، نسبت به قبل رواج بیشتری یافته و امیدواریم که این روند همینطور ادامه پیدا کند.
چگونگی و زمان پیدایش موسیقی
موسیقی در نزد هندیان، چینیان و مردم آشور و سومر سابقه ای طولانی دارد. در اثر اکتشافات باستان شناسی برخی آلاتموسیقی را یافته اند که ۵۰۰۰ تا ۷۰۰۰ سال سابقه تاریخی دارد
تاریخچه پیدایش موسیقی
درباره چگونگی و زمان پیدایش موسیقی میان محققان اختلاف وجود دارد، اما آنچه محقق به نظر می رسد آدمی قبل از آنکه تکلم و صوت را آموخته باشد با هنر موسیقی کم و بیش آشنا بود زیرا وزنها و آهنگها و حتی آواهائیکه از حنجره اش بر می آمد نخستین گامها در راه پیدایش و ظهور موسیقی بود.در اینکه نخست وزن وجود داشت و سپس صوت به وجود آمد، تردیدی نیست. اما آلات موسیقی نیز به نوبه خود ابتدا از استخوان و سپس از وسائل زهی مانند روده و تارهای گیاهی سر انجام از سیم ساخته شد.
موسیقی آدمیان نخستی به هر شکل و صورتی که بود جنبه روحانی داشت و وقتی موسیقی به قالب ترکیب در آمد و ریتمیک شد باز هم در ستایش و نیایش خدایان و امور دینی به کار افتاد. موسیقی همواره راه کمال پیمود و مراسم مذهبی، هم موسیقی و هم شعر و رقص و نقاشی را تحت الشعاع خود قرار داد تا اینکه در قرن ششم پیش از میلاد بوسیله فیثاغورث موسیقی باریاضی در آمیخت و قواعد و اصول خاص و دقیقی یافت و نوسانات و فرکانس های آن فورمول ها و محاسباتی پیدا کرد.
بیشتر بدانید : اولین تمدنی که نت موسیقی را نوشتند؟
موسیقی در نزد هندیان، چینیان و مردم آشور و سومر سابقه ای طولانی دارد. در اثر اکتشافات باستان شناسی برخی آلاتموسیقی را یافته اند که ۵۰۰۰ تا ۷۰۰۰ سال سابقه تاریخی دارد. بودائیان اساسآ کتب مذهبی خود را با نوعی موسیقی میخوانند و آداب مذهبی آنان همراه رقص و آواز است. در زمانی که حماسه های همر را برای تشجیع سربازان می خواندند عده ای نوازنده بودند که آن اشعار را همراهی می کردند.در تاریخ یهود نیز به داوود و سلیمان بر می خوریم که حدود سه هزار سال پیش می زیسته اند، داوود آوازی خوش داشت و سلیمان و پدرش به موسیقی علاقه مند بودند. موسیقی کم کم راه کمال می پیمود. در سال ۹۳۰ میلادی موسیقی تقسیمات تازه ای یافت و با حروف الفبا اصوات را نشان می دادند تا اینکه سر انجام در سال ۱۴۵۰ میلادی نت تکمیل شد و در چهار خط موازی علائم نهادند (دو، ر، می، فا، سل، لا، سی ) این تکامل مرهون و نتیجه موسیقی کلیسایی بود و بعد ها آوازها نیز نام گذاری شد به این ترتیب : کوندوکتوس – موتت – روندل و روتا.شواهدی وجود دارد که همراه با پیشرفت موسیقی فولریک و عامیانه و حماسی نیز در خارج از محیط و انحصار کلیسا رونقی داشت تا اینکه برخی از موسیقی دانان از آهنگهای عامیانه الهام گرفتند. خلاصه اینکه آواز دسته جمعی (کور) به وجود آمد و بالا خره فکر ایجاد ارکستراسیون در قرن هفدهم پدیدار گشت.
دستگاه در موسیقی ایرانی
صاحبان نظر در موسیقی ایران، در مواجه با واژهی «دستگاه»، سعی نموده تأملی در این کلمه داشته و هر یک به فراخور حال و ذوق خود برداشتی از این واژه داشتهاند. چه بسا که تمامی آنها در توجیه خود ذیحق بودهاند و برداشتشان صحیح.
در این خصوص زندهیاد استاد حنانه از یک درشکه و یک ساختمان به عنوان یک دستگاه نام میبرد و دستگاه را چنین تعریف میکند: مجموع اجزاء یک آهنگ که در یک گام یا مقام با حفظ فواصل خاص آن مورد استفاده قرار گرفته باشد.
استاد روحالله خالقی نیز دستگاه را به عنوان « آوازهای بزرگ » معرفی کردهاند و فرهنگ عمید آن را «یک آهنگ کامل موسیقی » بیان کرده است.
اگر اولین و ابتداییترین آلت موسیقی در ایران را چیزی شبیه عود و تار بدانیم و قبول کنیم که در سرزمین قدیم ایران، برای اولین بار چیزی شبیه عود و تار امروزی ساختند، میتوان کلمه دستگاه را در ارتباط با این دو نوع ساز بهتر و راحتتر بررسی کرد.
با بیانی سادهتر در موسیقی ردیف، مجموعهی گوشهها و آوازها و دیگر قطعات منسوب به دستگاهی، تشگیل یک دستگاه را میدهند و هر دستگاه نیز بخش مهمی از موجودیت موسیقی ردیفی ایران را تشکیل میدهد.
اما در اصل، این مجموع گوشه و آواز، بوجود آورندهی دستگاه نیست، بلکه گوشهها و آوازها، شکل گرفته از فرم اصلی دستگاه هستند که به یک معنی و در حقیقت فرزندان و منسوبان دستگاه به حساب میآیند نه معنا و مفهوم آن.
برای مثال در گفتو گوی معمولی و یا به اصطلاح روزمرهی مربوط به موسیقی نیزگوشهی شهناز و حسینی و آواز ابوعطا و ترک به شور نسبت داده میشوند و حال و هوای شور را دارند، ولی « دستگاه شور » نیستند.
هر دستگاه را فواصل مشخص نتها در یک گام، فیگور یا حالت خاص یک نت تشکیل میهد. و در واقع این حالت نتها و فاصلهی آنها هستند که لحن و حال و هوای خاص دستگاه را موجب میشوند.
بنابراین بر روی دستهی تار، دست نوازنده باید بر روی نتهای گام آن دستگاه گردش کند (دستگاه). و با حالت دیگر نتها کاری نداشته باشد و نوازنده فرض میکند که آن حالتها اصلا وجود ندارد.
هر قطعه نواخته شده در یک دستگاه «حال و هوای خاص» خود را داراست. و همین خصوصیت برای اهل فن وسیلهایست برای تشخیص اهل فن و پیبردن به آن دستگاه توسط ایشان.
مبتدیان با مددگیری از جمله و عبارت یا تداعی نغمهای شناخته شده، پی به دستگاه موسیقی میبرند. اما اهل فن چنین نمیکنند. اساتید نیازی به کمک گرفتن از تداعی جملهای ندارند. آنان از درک «حال و هوای خاص» هر دستگاه پی به وجود دستگاه میبرند. نتیجه میگیریم که حداقل در تعریف «احساسی» و خودمانی، کلمهی «دستگاه» با عبارت «حال و هوای خاص» سادهتر و مطمئنتر و گویاتر است. دستگاه چارچوبیست از موسیقی که مستقل بوده و نیازی به دیگر دستگاهها ندارد و در بیان احساس سراینده و نوازنده اقتدار کافی دارد.
معمولا موسیقی ایران را شامل هفت دستگاه میدانند از این قرار: ماهور، همایون، سهگاه، چهارگاه، شور، نوا و راست پنجگاه. این طبقهبندی از چهل پنجاه سال قبل معمول و امروز هم متداول است و ردیفهای مختلف موسیقیدانهای دوره اخیر از قبیل ردیف مرحوم حسینعلی و میرزاعبدالله و درویش از روی همین ترتیب است.
باید گفت که در میان دستگاههای هفتگانهی فوق شور از همه بزرگتر است. زیرا هر یک از دستگاهها دارای یک عده آوازها و الحان فرعیست ولی شور غیر از آوازهای فری دارای ملحقاتیست که هر یک به تنهایی استقلال دارد. آوازهای مستقلی که جزء شور محسوب میشود و هر یک استقلال دارد از این قرار است: ابوعطا، بیات ترک، افشاری و دشتی.
یکی از آوازهای ایرانی که اسم آن در کتب موسیقی هست آواز اصفهان میباشد که آنرا از متعلقات دستگاه همایون دانسته اند.
دکتر مسعودیه در کتاب ردیف آوازی ایران هر دستگاه را شامل پنج قسمت میدانند: پیش درآمد، آواز، چهارمضراب، تصنیف و رنگ که در واقع همان حال و هوای خاص که به تفصیل به آن اشاره شد در تمام این پنج قسمت به وضوح شنیده میشود.
برای آشنایی بیشتر با ماهیت هر دستگاه، در بحثهای بعدی به خصوصیت هر دستگاه نیز اشارهای خواهد شد.
رمز صوت تماشای صدا موسیقی ایران
موسیقی ایران پیوستگی روح و جسم رابه همراه دارد و روح های بیشماری رابه یگانگی می خواند نمایشگاهی از تار، دوتار، سه تار و تنبور با عنوان رمز صوت تماشای صدا در نگارخانه سعدآباد برپا شده است.
در این نمایشگاه که آثار دست ساز محمدرضا ژاله به نمایش درآمد حدود ۲۰ ساز ایرانی که این هنرمند ساخته است، حضور داشت. ژاله در ساختن این آثار از فضای طبیعی اطراف خود بسیار استفاده کرده است، به گفته خودش سازی ساخته که روزی از دیدن قو در رودخانه چنین طرحی به ذهنش رسیده. این ساز که شبیه قو است صدای کمانچه می دهد و یا ساز دیگری که از پروانه در ساختن آن الهام گرفته است. در واقع تار است البته سازنده ساز معتقد است صدای این ساز از صدای تار بهتر است. به هر حال این نوازنده، طبیعت را در ساختن این سازها که جنبه کاربردی هم دارد بسیار دخیل دانسته است.
در این نمایشگاه مهدی روشن نوازنده تار و محمد روشن نوازنده تنبک به صورت بداهه قطعاتی را در شور و دشتی و ۴ مضراب شور و زرد میلجه استاد ابوالحسن خان صبا اجرا کردند.
در مراسم افتتاحیه این نمایشگاه سرخیوسیئرابرنال وزیر مختار و نفر دوم سفارت مکزیک نیز حضور داشت.
وی با اشاره به دلیل حضورش در این نمایشگاه که علاقه ویژه به هنر ایران است، گفت:« این نمایشگاه سابقه بسیار طولانی تمدن و فرهنگ ایرانی و غنای فرهنگ ایرانی و همچنان قدرت خلاقه هنرمندان ایرانی در گذشته و امروز را نشان می دهد.»
وی با اشاره به چگونگی ساخت این سازها همچنین افزود: «قدرت خلاقه ای برای ساخت این سازها به کار رفته که نشان دهنده حضور استاد بزرگی است که چنین سازهایی را ساخته. البته برای نواختن این سازها به مهارت زیادی نیاز است چرا که وقتی نوازنده شروع می کند به نواختن در واقع آغازگر خلاقیت است.»
ولی در خصوص برگزاری نمایشگاه هایی به این شکل در مکزیک و یا بالعکس آن نمایش سازهای مکزیکی در ایران عنوان کرد:« برگزاری چنین نمایشگاه هایی بسیار اثرگذار است چون از طریق آلات و ابزار موسیقی دو فرهنگ، قوم و ملت می توانند همدیگر را بهتر بشناسند با توجه به این که تکنیک و فنون کشورهای مختلف متفاوت است.»
سیئرابرنال در ادامه مشارکت و برنامه ریزی در برگزاری چنین نمایشگاه های مشترکی را بسیار مثبت و مهم دانست و گفت:« اگر بر این اساس برنامه فرهنگی، آموزشی و هنری بین دو کشور پایه ریزی شود البته به شرط درست عمل کردن در حیطه آن نتیجه مثبتی خواهیم گرفت.»
در بروشور این نمایشگاه آمده است: «از لحظه ای که بشر صدا را شنید بی شک به موسیقی و گرمای روح بخش آن پی برد. موسیقی نسیم و برگ درختان، باد و باران، جوشش چشمه از دل سنگ، بازی موج و صخره، صدای فرو ریختن بهمن، پژواک کوه و سکوت کویر را احساس کرد و دل سپرد به آوای بیکران نغمه پرندگان و از همان روز تا کنون با ساخت آلات موسیقی سعی به بازنمایی انعکاس نوای درونی خود نموده است.»
ما می اندیشیم که بتوانیم به موسیقی گوش فرا دهیم که در آن اندیشیدن فراموش نشده باشد. این اندیشه شامل ارزش هایی است که از گذشته به ما رسیده و ما با برداشت امروز خود آن را باور می کنیم. موسیقی ناب از انسانی حاصل می شود که خود در راستای این هنر جدی بوده و زندگی او بیانگر هنر و کار جدی او باشد.
نکته ای که در این برخورد بسیار پراهمیت است، جان مایه ملی و آئینی این هنر است که آن را ایرانی نگه می دارد و هر ساز ملی تنها می تواند در چارچوب اندیشه و تفکر ایرانی راه خود را باز یابد و با دانش امروز به جلو هدایت شود. بی شک در این میان سازندگان ساز بار سنگینی را به دوش می کشند.
موسیقی ایرانی بدن را به چرخه می آورد. آواز، پیغام هایی را که از جانب عرفای ایرانی در قالب وزن و قافیه برایمان آورده اند به صوتی خوش در گوش جانمان می نشاند. نقاشی و تذهیب چاکراه های بصری را روشن می کند. نقش برجسته ها بر روی سفال، سنگ، فلز یا چوب از طریق چشم حس های لامسه را بیدار می کند و تمام هنرهای ایرانی که از ایران به تمام خاورمیانه یا گاهاً خاور دور پراکنده شده اند و بر تمام تمدن جهانی تاثیر گذاشته اند پوشیده در رمزهای ناگشوده اند. نگاهی بیندازید به موسیقی های محلی تمام نقاط ایران، هرکدام با نوا و صوتی متفاوت به ظهور می رسند. در این میان رقص ها نیز به مثابه پیروی از موسیقی به شکل خاص بومی درمی آیند.بدن در اختیار صوت قرار می گیرد. در موسیقی نواحی جنوبی قسمت های بالایی بدن به حرکات ریز و خرد به حرکت درمی آیند.
در موسیقی کردی کل بدن از جا کنده می شود در جهت بالا و پایین به حرکت درمی آید و در نگاه کلی موسیقی ایرانی در گروه و حرکات دسته جمعی دیده می شود. یعنی اینکه پیوستگی نه تنها روح که جسم را به همراه دارد و روح های بیشماری را به یگانگی می خواند. آیا به این اندیشیده اید که دانش و حکمت ساخت سازهای ایرانی چگونه پدید آمده اند، از کجا مردم ایران پی برده اند که با گذاشتن چند سوراخ بر روی نی، یک شاخه از یک گیاه می توانند به صوتی دست پیدا کنند که به تمام روان آدمی تاثیر بگذارد.
بر گرفتن وسیله موسیقی به سادگی یک نی از زمین و قرار دادن سوراخ هایی به تعداد عدد مقدسه ۷ در یک سو و تک سوراخی در سوی دیگر نی کامل کننده اعداد ۷ به ۸ بر روی نی چندان اتفاقی نیست و چرا از هر منطقه ای گویشی خاص، لباسی خاص، موسیقی خاص، رقصی خاص و هنری خاص برخاسته است؟ چرا تمام تاریخ ما هیچگاه از یاد نرفته است بلکه از صورتی دیگر تبدیل گشته است؟ آیا تاریخ مجموعه ای از انرژی های پیدا و پنهان نیست و آیا تمام حرکت زمین در پرده های پنهان رمزها قرار نگرفته است؟ پرده هایی که شعر و ادبیات فارسی در آنها پنهان گشته و کلام را به روشنی آشکار نمی نماید، وزن و قافیه اند. این وزن و قافیه علاوه بر اینکه موسیقی را به شعر حاصل می کند معنی روشن شعر را در پرده خود می پوشاند و این بدان علت نیست که پیغام پنهان بماند بلکه بدان نیت است که شنونده سطح آگاهی خود را تا جایی بالا بکشد که در حد فهمیدن معنی های عمیق تر برای کشف رمزهای بالاتر گردد و بدین نگاه است که عرفان در قالب شعر مستتر می گردد و شعر در قالب قافیه و وزن در قالب زیبایی و تکرار. اینگونه است که کلام به صراحت رمز نمی گشاید! اما آنان که باید، به دریافت ها می رسند و دیگران را نیز آگاه می کنند و پرده از پرده برمی دارند. این پرده ها برای چیست؟
برای اینکه سطح شعور و آگاهی عمومی برای دیدن نور واقعی هنوز به پختگی نرسیده است و این نور واقعی چیست؟
این نور واقعی آن خداوندی است که در قرآن از آن یاد شده است.
آشنایی با موسیقی ایران
موسیقی ایران از لحاظ تاریخی به دو دوره باستان و اسلامی قابل تقسیمبندی است.
دوران باستان: دوران پیش از اسلام یا دوران باستانی مربوط به زمان قبل از حمله اعراب به ایران است.
این دوران، خود به دورههای کوچکتری از سلسلههای ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی بخشبندی میشود.
بخشی نیز مربوط به قبل از این سلسلهها در تمدن عیلام و بخشی در زمان پیش از تاریخ یا اساطیری است.
به علت تاثیر متقابل موسیقی شرقی در دوران باستان، موسیقی ایرانی یا موسیقی شرقی میتواند مشترکات بسیاری با موسیقی هند، ترکیه و عراق داشته باشد.
عصر اساطیری: این دوره نیز به دوران پیش از تاریخ برمیگردد. به علت قدمت زیاد، دادههای کمی از این دوران موجود است. از نظر باستانشناسی، مُهر یا نشان ِ چُغامیش جزء معدود آثاری است که مربوط به این دوران است.
در مورد این دوران میتوان به شاهنامهٔ فردوسی نیز رجوع کرد که در آن از ساخت ساز و علاقهٔ شخصیتهای باستانی و اساطیری نسبت به سازهایی چون سُرنا صحبت شده است.
تقاطعِ شعر فردوسی و نظر ابن خردادبه نیز قابل ذکر است که یکی نای سفید را به منوچهر و افراسیاب نسبت داده و دیگری نای سفید را ساختهٔ کردها و در عوض نای سیاه را از ایرانیان میداند.
پس از وارد شدن آریاییان، از آنجا که در برپا داشتن آیینهای کیشی آریاییان رقص و موسیقی به کار بسته نمیشد و چندان ارجی نداشت، این دو هنر چنانکه بایست در میان آنان پیشرفت نکرده و در آثار و نوشتههای آن روزگاران جای پایی از خود باز نگذاشتهاست.
این دوره که از هشت قرن قبل از میلاد تا قبل است شواهد بسیاری از جمله سنگها و سطوح حکاکی شده کتابها و دست نوشتهها را با خود به همراه دارد. مهمترین اثر یافت شده ر مورد موسیقی این دوره مهر چغامیش میباشد که متعلق به ۳۵۰۰ سال قبل از میلاد است.
برای بررسی این دوره باید اثر تمدنهایی چون بابل و آشور و ایلام را – که متاسفانه چیز زیادی از انها باقی نمانده – مورد بررسی قرار داد. اما شواهد اندک پیدا شده نیز خود صحت وجود موسیقی را در این دوره تصدیق میکند. به طوری که ساخت سازهای سنتور و تنبور را به این دوره نسبت دادهاند.
دوره ایلامیان: اصطلاح «خنیای باستانی ایرانی» حروف نویسی خالص کلمات ایرانی است که ترجمه آن عبارت از«موسیقی ایران باستان» و یا بعبارت دیگر «موسیقی سنتی ایران» است.
این اصطلاح ایرانی امروزه به خوبی قابل درک است ولی در مقایسه با اصطلاح پر مصرف «موسیقی اصیل» که معنای آن نیز همان است، بندرت استفاده میشود.
با استفاده از شواهد کاویده شده، مانند تندیس کشف شده در ساسا، سوابق موسیقی به خوبی به دوران امپراتوری ایلامی (۶۴۴-۲۵۰۰ قبل از میلاد) برمی گردد.
به طور مشهود، اطلاعات کمی در خصوص موسیقی این دوره در دسترس است. تنها استثناء ابزار باقی مانده موسیقی مانند گیتارها، عودها و فلوتهایی که ابداع و نواخته شده، میباشند. گفته میشود ابزار موسیقی مانند «باربت» (بربط) ریشه در این دوران یعنی حدود سال ۸۰۰ قبل از میلاد داشتهاست.
دوران مادها: دادهها در مورد موسیقی در زمان حکومت ماد، آنقدر ناکافی است که جز گفتارهای هرودوت مورخ یونانی سندی نتوان یافت؛ که او هم از نیایشهای آوازگونه مغها بدون همراهی ساز سخن میگوید.
همین مسئله را در نیایشهای زرتشتیان نیز شاهد هستیم که متون شعرگونه گاتها را با آهنگ میخواندند. مهمترین موسیقی آن دوران نغمات موسیقایی گات بودهاست.
دوره هخامنشیان: از هردوت نقل است که در دوران امپراتوری هخامنشی که به «امپراطوری پارسی» نیز معروف است، موسیقی نقش مهمی بخصوص در محاکم دادگاهی داشتهاست.
او میگوید که وجود موسیقی برای مراسم مذهبی پرستش خداوند، بسیار ضروری بودهاست. بعدها یعنی پس از ابلاغ دین پیامبر زرتشت، میترا، شخصی که به عنوان داواً یک خدای دروغین یا شیطان و همچنین بتان دیگر بیشتر و بیشتر مقبول واقع شدند.
اصطلاح «خنیای باستانی ایرانی» یک اصطلاح مربوط به عصر پس از هخامنشیان میباشد.
در کنار نغمات گاتها نوع دیگری از موسیقی با نام موسیقی رزمی و همچنیم موسیقی بزمی در این دوره ساخته شد. طبلهای این دوره جنگجویان را با انگیزه به میدانهای نبرد راهی میکردند و تنبورها و نیها از انها در جشن پیروزی به گرمی استقبال میکردند.
یکی از خط و زبانهای هفتگانه آن دوران که عامه مردم آن را بلد بودهاند، احتمالاً موسیقی بوده و آوازهایی از قبیل سوگ سیاوش را با آن خط و زبان میخواندند. اما از این دوران اطلاعات دقیقی در دست نیست.
البته سرودهای مذهبی گاتها بهگونهای موزون بهصورت آواز خوانده میشده ولی در مذهب قدیم ایرانی، موسیقی دارای اهمیت چندانی نبودهاست. ولی موسیقی غیرمذهبی به صورت رقص و آواز رایج بودهاست.
دوره اشکانیان: در این دوره موسیقی جدیدی در ایران پدید آمد. در این دوره موسیقی آزاد و مردمی شد و از بند دولت و دربار گریخت. در این دوره افرادی چون: بخشیها در خراسان یا گوسانها در تمامی مناطق ظهور کردند.
دوره ساسانیان: علاقه شاهان ساسانی به موسیقی، از روایات تاریخ نویسان و از روی نقوشی که بر روی ظرفهای سیمین کنده کاری شده و از موزاییکهای پیدا شده در بیشاپور کازرون و گچ بریهای یافت شده در ری و نقوش برجسته، کاملا نمودار میباشد.
نقش یکی ازموزاییکهای نفیس پیدا شده در ویرانههای بیشاپور کازرون در سال ۱۳۱۹ یک زن نوازندهای است که نشسته و چنگ در دست دارد.
در میان سینیهای سیمین که از زمان ساسانیان یافته شده، در یک سینی پیکر پادشاهی دیده میشود که بر تختی نشسته و در برابر وی نی زن و چنگ زنی خنیاگری میکنند.
سینی دیگری هم هست که زنی بر اژدهایی نشسته و نی میزند. در یک بشقاب بزرگ نقره، شاه بر تختی نشسته و چنگ زنی و نی زنی در برابر وی مشغول نواختن هستند.
در نقوش برجسته طاق بستان کرمانشاه که منظره شکار گاهی حجاری شده، در یک مجلس نقش چند دختر چنگ زن که در قایق نشسته و در دنبال شاه که روی مردابی مشغول شکار است، در حرکت و به نوازندگی چنگ مشغولند.
اردشیر پاپکان طبقات مختلف موسیقیدانها را نیک میشناخت و برای هریک قانون مخصوصی وضع کرده بود.
انوشیروان در رعایت قانون و حقوق هنرمندان سعی آشکار داشت و بهرام گور خود چکام سرایی چیره دست بود. بهرام گور زیادی از این هنرپیشه گان و موسیقی دانان را به نام لولی از هندوستان خواست و در نقاط مختلف کشور پراکنده ساخت. عصر طلایی موسیقی ساسانیان را دوره سلطنت خسرو پرویز باید دانست.
موسیقی در زمان وی به نهایت درجه ترقی خود رسید و تشویقهای خسرو پرویز از صاحبان ذوق و دادن جایزه زیاد، این صنعت در آن زمان رواج کامل یافت و موسیقیدانهای مشهوری مانند نکیسا و باربد به وجود آمدند که در خنیاگری و رامشگری شهره آفاق شدند.
با تشویق و حمایت دربار ساسانی از موسیقیدانها، مردم نیز بتدریج علاقمند به موسیقی شدند، بطوریکه در این دوره موسیقیدانان از رفاه و احترام بسیاری برخوردار بودند.
نام اولین موسیقیدان بزرگ ایرانی از قبیل باربد، نکیسا، بامشاد و رامتین نیز از همان زمان برای ما به یادگار ماندهاست. همچنین نام بسیاری از الحان سازنده موسیقی و سازهای آن زمان.
در کتاب پهلوی خسرو پسر قباد طویلی از سازهای دوران ساسانیان گرد آوری شده که میتوان کم و بیش کامل دانست:
- عود معمولی، عود هندی(وین)، بربط، چنگ، نوعی از چنگ (اندروای)، تنبور، تنبور بزرگ از مس، تنبور کوچک (دنبالک)، طبل کوچک (چمبار)، سنتور (کنار)، زنگ، نای، قره نی، مار، تاس و چند آلات موسیقی دیگر که تشخیص آنها مشکل است مانند زنجیر، تیر سپر، شمشیر، مشتک، رسن، وندق، شیشک، کپیک.
مسعودی در مروج الذهب نام سازهایی را که در ایران باستان به کار رفتهاست میشمرد و چنگ و نی و عود و بربط و سرنأی را از ایرانیان میداند و گوید که بنیاد پردهها و آهنگهای موسیقی و هفت سرود خسروانی را ایرانیان نهادهاند.
مسعودی در مروج الذهب مینویسد:مردم خراسان چنگ را به کار میبردهاند و مردم طبرستان و دیلمستان رباب را بیشتر می پسندیدند.
تنظیم هفت ساختار مقامی معروف به خسروانی:
- تنظیم و سازماندهی سیستم موسیقایی یعنی هفت ساختار مقامی معروف به خسروانی و سی مقام اشتقاقی و 360 ملودی در دوره ساسانی انجام شد. شمار آنها با تعداد روز در هفته، ماه و سال تقویم ساسانیان برابر بودهاست.
امروزه به درستی معلوم نیست که این مقامها و آهنگها چه بوده اند؛ اما نامهای بعضی از این آهنگها توسط نویسندگان دورهٔ اسلامی ذکر شده؛ نامهایی چون کین ایرج، کین سیاوش که شاید اشاره به حوادث تاریخی داشتهاند و اسامی چون باغ شیرین و باغ شهریار که شکوه دربار را نشان میداد، و نیز اسامی چون سبز بهار و روشن چراغ را بکار میبردند. اما دربارهٔ آن آهنگسازیها اطلاعات درستی در اصول نظری آن دوران وجود ندارد.
دوره حمله اعراب: قبل از حمله اعراب، ملودیهایی که در آن نغمه هائی از اوستا بنام مازدین نواخته میشد که با آن حال و هوا همخوانی داشت. پس از حمله اعراب بسیاری از مدها و ملودیها بدلیل تهاجم اعراب که موسیقی را به عنوان مسئلهای غیر اخلاقی میدانستند، از بین رفتند.
هنگامی که اسلام بعنوان مذهب مسلط ایران پذیرفته گردید، تصمیم حکمرانان منع کلی موسیقی و بعدها دلسرد کردن مردم از زمزمه ادعیه مازدین بود.
موسیقی سنتی تا قرن بیستم در دادگاهها نواخته میگردید. در زمان حکومت اسلامگرایان افراطی قرون وسطی، موسیقی بصورت مخفیانه نواخته میشد.
اگر چه اکثر حاکمان عرب فعالیتهای مرتبط با موسیقی را ممنوع اعلام کردند، دیگران به موسیقی دانان ایران دستور دادند که قطعاتی را به صورت کتاب تصنیف کنند که به عربی آن را «کتاب موسیقی کبیر» به معنای کتاب اعظم موسیقی میخواندند.
رهبران مذهبی اسلام در آغاز موسیقی را تحریم کرده و مایه فساد و بیهودگی میدانستند. اما در زمان عباسیان که به سبک ساسانیان دربار خویش را اداره میکردند، جنبههای دنیوی و غیردینی موسیقی افزایش یافت و موسیقی رونق تازهای یافت؛ بعضی بزرگان موسیقی این دوران عبارتند از: ابوالفرج اصفهانی، عبدالقادرمراغی، [قطب الدین محمود شیرازی]، حکیم ابونصر فارابی و صفی الدین ارموی.
دوره صفوی: در دوران صفوی موسیقی تحت اختیار دربار بود و از اجتماع دور افتاد. موسیقی ایران در دوران صفویه بیشترین ضربه را خورد اما شکل مذهبی آن در قالب تعزیه و نمایشهای دراماتیک و نیز توسط نوازندگان و شاعران دوره گرد تداوم یافت.